دلم مسافرتنهای شهر شب بوهاست.
سلام-خوش اومدید!
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید.

پيوندها
عاشقانه+سرگرمی
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ LoOoVeLeSs Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
تبادل لینک اتوماتیک رایگان
هستم
پاتوق بچه های بامزه ایران
کافه چپ دست
عشق واقعی...
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلم مسافرتنهای شهر شب بوهاست. و آدرس apple-red.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 965
بازدید کل : 58749
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


چت
جمعه 3 تير 1390برچسب:زندگی, با,عشق,, :: 2:32 :: نويسنده : مریم

بيا با هم بشینيم كنج يه شب
بشينيم چند تا ستاره بشمريم
نشون شهر هميشه روشنو
به دلي كه غم نداره بسپريم
اگه ميخواييم واسه ي هم بمونيم
بيا تو عطر گلها لونه كنيم
بيا رو لباي غمگين وفا
صداي گريه رو وارونه كنيم

 
پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:عشق, دستمال کاغذی, به, اشک !, :: 23:1 :: نويسنده : مریم

دستمال کاغذی به اشک گفت: 

قطره قطره‌ات طلاست                                                          

یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟ 

عاشقم !

با من ازدواج می‌کنی؟ 

اشک گفت: 

ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! 

تو چقدر ساده‌ای 

خوش خیال کاغذی! 

توی ازدواج ما 

تو مچاله می‌شوی 

چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی 

پس برو و بی‌خیال باش 

عاشقی کجاست! 

تو فقط 

دستمال باش! 

دستمال کاغذی، دلش شکست 

گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست 

گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد 

در تن سفید و نازکش دوید 

خونِ درد 

آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد 

مثل تکه‌ای زباله شد 

او ولی شبیه دیگران نشد 

چرک و زشت مثل این و آن نشد 

رفت اگرچه توی سطل آشغال 

پاک بود و عاشق و زلال 

او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت 

چون که در میان قلب خود 

دانه‌های اشک کاشت.

 

 

 

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد