دلم مسافرتنهای شهر شب بوهاست.
سلام-خوش اومدید!
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید.

پيوندها
عاشقانه+سرگرمی
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ LoOoVeLeSs Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
تبادل لینک اتوماتیک رایگان
هستم
پاتوق بچه های بامزه ایران
کافه چپ دست
عشق واقعی...
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلم مسافرتنهای شهر شب بوهاست. و آدرس apple-red.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 55
بازدید هفته : 926
بازدید ماه : 926
بازدید کل : 58710
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


چت
چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:تبریییییییییییییک, :: 20:37 :: نويسنده : مریم

سلام دوستای گلم .

میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر را  خدمت آقا امام زمان(عج) وشما وپدر گل خودم تبریک وتهنیت عرض میکنم.

علی (ع)

 
دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:خواب,,,,, :: 19:45 :: نويسنده : مریم

ای درخور اوج!آواز تو در کوه سحر/وگیاهی به نماز

غم ها را گل کردم/پل زدم ازخود تا صخره ی دوست.

من هستم/وسفالینه ی تاریکی/وتراویدن راز ازلی.

سر برسنگ/ وهوایی که خنک/وچناری که به فکر/وروانی که پراز ریزش دوست.

خوابم چه سبک/ابرنیایش چه بلند/وچه زیبا بوته ی زیست.

وچه تنها من!

تنها من/وسرانگشتم در چشمه ی یاد/وکبوترها لب آب.

هم خنده ی موج/هم تن زنبوری بر سبزه ی مرگ/وشکوهی

                                                              در پنجه ی باد. 

من از تو پرم/ای روزنه ی باغ هم آهنگی کاج و من وترس!

هنگام من است/ای در به فراز/ای جاده به نیلوفر خاموش

                                                                    پیام!

 

                سهراب سپهری

 

 

 

 

 
چهار شنبه 18 خرداد 1390برچسب:,یه ,داستان ,جالب,,,, :: 11:0 :: نويسنده : مریم

روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.

پسر متوّجه دو دیوار براق نقره‌ای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جداشدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟

 پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، ونمیدانم.

 

در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی چرخدارش به آندیوار نقره‌ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیواربراق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته شد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که ازیک شروع و بتدریج تا سی‌ رفت، هر دو خیلی‌ متعجب تماشا میکردند که ناگهان ، دیدند شماره‌ها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، دراین وقت دیوار نقره‌ای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله موطلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اتاقک خارج شد.
 

 

پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش
گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا!!!

 
چهار شنبه 15 خرداد 1390برچسب:,خطرناکترین , شغل های ,جهان,, :: 10:0 :: نويسنده : مریم

آتش‌نشانان

خیلی‌ها فکر می‌کنند کار آتش‌نشانان خاموش کردن آتش است، ولی اگر یکی از نزدیکان شما این شغل را داشته باشد حتما به شما خواهد گفت که گاهی از درد رنج می‌برد. آتش‌نشانان به خاطر حرفه‌شان با حرارت زیاد آتش سر و کار دارند و ممکن است در ماموریت‌هایشان دچار سوختگی هم بشوند. درد جسمی در شغل آتش‌نشانی به همین جا ختم نمی‌شود. وقتی یک آتش‌نشان شیلنگ آب بزرگی را که آب با فشار از آن خارج می‌شود در دست می‌گیرد و به جنگ شعله‌های آتش می‌رود، فشار زیادی بر عضلات کمر و بازوانش وارد می‌شود. اغلب آتش‌نشانان باید از نردبان‌های بلند بالا بروند و همراه خود فردی را که در میان شعله‌های آتش گیر افتاده است را بر دوش خود حمل کنند و پایین بیاورند. در این میان اگر از ارتفاع زیاد سقوط کنند و آسیب جدی ببینند، باید از شغل خود انصراف بدهند و بازنشسته شوند البته اگر از این سانحه جان سالم بدر ببرند. از سوی دیگر شیفت‌های آتش‌نشانان بسیار طولانی است و مجبورند در تمام طول شب و گاهی دو روز پشت سر هم در ایستگاه‌های آتش‌نشانی بخوابند که تشک‌های نامناسب و تخت‌خواب‌های غیراستاندارد در استراحتگاه‌ آنها باعث بروز کمردرد خواهد شد. با این حال، آتش‌نشانان مردانی قوی و با اراده هستند که بدن‌شان را برای انجام هر کاری، در هر زمانی که به آنها ماموریت داده می شود، آماده می‌کنند.

خلبانان و مهندسین پرواز

خلبان شدن و پرواز بر فراز ابرها آرزوی خیلی از بچه‌هاست، ولی وقتی از دور به این حرفه نگاه می‌کنید، شاید از فشار کاری سنگینی که یک خلبان تحمل می‌کند، خبر نداشته باشید. گاهی ساعت‌ها پرواز و بیداری باعث بروز سردرد در خلبان می‌شود. گرچه پروازهای خلبانان برنامه نوشته شده‌ای دارد، ولی گاهی به دلایلی مانند اوضاع نامساعد جوی، لغزندگی باند و… پرواز به تاخیر می‌افتد و برنامه خواب و استراحت خلبانان را به هم می‌زند.
اگر شما یک خلبان باشید گاهی لازم است چند بار در طول روز هواپیمایتان را عوض کنید و کیف خود را همراهتان از یک هواپیما به هواپیمای دیگر ببرید که حمل این کیف سنگین در یک سمت بدن، به مرور زمان باعث آسیب ستون فقرات‌تان و بروز درد می شود. از سوی دیگر، ساعت‌های طولانی پرواز و در یک موقعیت ثابت نشستن یکی دیگر از دلایل بروز دردهای جسمی در خلبانان است. توجه به این دردها و رفع آنها در حرفه خلبانی مهم است، چون ممکن است تمرکز خلبان را به هم بزند و جان صدها مسافر را به خطر بیندازد.
ناگفته نماند که مهندسین پرواز نیز زمان بسیار زیادی را در معرض مواد شیمیایی هستند و نه فقط آنان بلکه خلبانان زمان زیادی در حین پرواز در کنار خطوط قوی برق به سر می برند که با چشم غیر مسلح نیز دیده می شود.

پلیس ها

بعد از خلبانی، پلیس شدن آرزوی بسیاری از پسر بچه‌هاست، ولی خیلی از این آرزوها در بزرگسالی با دیدن دشواری شغل پلیس‌ها به فراموشی سپرده می‌شود. در خیابان‌های شلوغ بین ماشین‌ها ساعت‌ها ایستادن و ترافیک را هدایت کردن و یا در تعقیب و گریز خلافکاران و جنایتکاران شرکت کردن، از این حرفه شغلی پُر استرس می‌سازد که این استرس هم بر جسم و هم بر فکر و روح پلیس‌ها وارد می‌شود. بسیاری از پلیس‌ها در هنگام انجام وظیفه زخمی می‌شوند و صدمه می‌بینند. ساعت‌های طولانی در اتومبیل پلیس نشستن و رانندگی کردن و یا سر چهارراه ایستادن باعث بروز کمردردهای مزمن در پلیس‌ها می‌شود.

شیشه پاک کن های آسمان خراش ها

شما باید قدرت بدنی بسیار بالایی داشته باشید تا بتوانید در دبی شیشه پاکن شوید. یکی از این کارگرها بدون کمربند ایمنی، بدون کلاه ایمنی و درحقیقت بدون هیچ وسیله ای کار می کند و تنها به فکر برق انداختن شیشه های ساختمان برای ساکنان آن است. این کارکنان در امارات هیچ اعتراضی به وضع کاری خود ندارند چون می دانند در صورت اعتراض کارگر دیگری استخدام می شود.

کارگران ساختمانی

به انواع فلزها و آهنهایی که در کنار این کارگران جمع شده است توجه کرده اید؟ به ویژه آن دسته ای که بر روی داربست ها قرار می گیرند. در واقع نباید این کارگران زیاد تکان بخورند تا با دقت و آرامش به کار خود مشغول باشند. لحظه ای فراموش کردن این مسئله، معادل سقوط آنان خواهد بود و اگر چنین شود امکان زنده ماندنشان بسیار کم است.
از آن گذشته ساعت‌های طولانی روی داربست‌های ساختمان های چند طبقه کار کردن، راه رفتن روی تیرآهن‌ها در ارتفاع چند متری و کار با بالابر‌های سنگین، سلامت جسمی کارگران را تهدید می کند. ولی بسیاری از کارگران بعد از وارد شدن آسیب جسمی، به دلیل ترس از بیکار شدن، از شکایت و گرفتن طول درمان از کارفرمایان خود صرف نظر می‌کنند و درمان اساسی انجام نمی‌دهند. از سوی دیگر، کار بدنی سخت و بارهای سنگین را بر دوش حمل کردن فشار زیادی را بر بدن، ستون فقرات و عضلات کارگران ساختمانی وارد می‌کند که طی سال‌ها باعث دردهای عضلانی اسکلتی زیادی خواهد شد.

کارگران دکل های تلفن همراه

این شغل یکی از خطرناک ترین مشاغل به شمار می رود. زیرا شرکت های تلفن همراه تلاش می کنند تا دستگاه های گیرنده خود را در بالاترین نقطه ممکن نصب کنند و این کار باید به دست کسانی انجام شود که در بالاترین نقطه این دکل ها قرار گیرند و مبادرت به این امر کنند. خطر از دست رفتن تعادل و برق گرفتگی همیشه در این کار به قوت خود باقی است.

کارگران خطوط برق فشار قوی

علت خطرناک بودن این شغل بر همه عیان است. علاوه بر بالا رفتن از سطح زمین، حفظ تعادل در زوایای مختلف حین کار، آن هم کار با چیزی که خود خطر مرگ را نزدیک می کند. سالانه بیش از 34 نفر از کارگران دست اندر کار در این امر در سراسر دنیا جان خود را از دست می دهند.

سیم کش های هوایی

ممکنه اولین بار که این آدم ها رو بالای سیم ها ببینید به چشم های خودتون شک کنید در حالی که واقعا این شغل مخاطره آمیز وجود داره. این آدم ها که تعداد آنها بسیار کم هست، فوق العاده در کارشون تخصص دارند.

خنثی کنندگان مین

تا به امروز تشخیص دستی و بدون استفاده از ربات و ماشین بهترین روش کشف مین است زیرا اگر بخواهیم خوش بین باشیم ربات ها 80 درصد مین ها را کشف می کنند و این درحالی است که انسان ها تا 99/6 درصد را کشف می کنند.

مسئولین جمع آوری زباله ها

این افراد هر روزه می بایست تمام زباله ها را جمع آوری کرده و محل آن را تمیز کنند و هر روزه هم با مواد شیمیایی اسیدی سر و کار دارند. البته اگر خوش شانس باشند و فقط در شهر کار کنند. جمع آوری زباله های صنعتی خطر بیشتری را به همراه دارد. خطر بریده شدن دست و بدن با وسایل تیزی که خود را لابه لای آشغال ها پنهان کرده اند نیز دور از انتظار نیست. البته بگذریم از رانندگانی که نسبت به حضور رفتگران در خیابانها بی توجه هستند و حادثه می آفرینند.

کشاورزان و گله داران اسب

هر روز کشاورزان با مواد شیمیایی سر و کار دارند که استفاده نابجای آن و بی تجربگی در لحظه ای کار دستشان می دهد و بسیاری از کسانی که به مراقبت و پرورش اسب مشغولند گاهی با بی توجهی در معرض آسیب اسب قرار می گیرند. شاید لازم نباشد که بگوییم یک ضربه پای اسب به بدن انسان چه می کند.

سقف سازان

چیزی که شرایط کار را سخت تر می کند تنها قرار گرفتن در بلندی و جای خطرناک نیست. بلکه این کارگران باید وسایل زیادی را با خود حمل کنند. عجله اتمام کار این کارگران خطر این کار را بیشتر می کند. گرما و گاهی سرما، شرایط نامتعادلی که در آن قرار دارند همه مزید بر علت عجله در کارشان می باشد. در هر صورت یک بی احتیاطی کوچک می تواند حادثه بدی را رقم بزند.

رانندگان کامیون‌

اگر شما یک اتومبیل ‌سواری داشته باشید و با آن به سفر بروید خیلی آسان است، هر وقت که احساس خستگی می کنید می توانید در کنار جاده پارک کنید و کش و قوسی به بدن‌تان بدهید، ولی پیدا کردن مکانی مناسب برای پارک کردن یک کامیون اغلب دشوار است. به همین دلیل، رانندگان کامیون ساعت‌ها در یک موقعیت بدنی ثابت رانندگی می‌کنند و فشار زیادی به عضلات و ستون مهره‌هایشان وارد می‌شود. رانندگی در جاده‌های کوهستانی نیز مشکل دیگری است که راننده علاوه بر فشار دادن بی‌وقفه ی پا روی پدال گاز، باید کامیون سنگین را از سربالایی بالا ببرد که این کار فشار زیادی را بر بدن و ستون مهره‌ها وارد می‌کند. به همین دلیل کمردرد و مشکلات دیسک کمر و به دنبال آن فشار روی اعصاب پا و پا درد در میان رانندگان کامیون شایع است و کار وقتی بدتر می‌شود که به این دردهای هشدار‌دهنده توجهی نکنند و چون بیشتر عمرشان در جاده می‌گذرد، از مشورت با یک پزشک کوتاهی کنند.

نوازندگان

نوازندگان نیز جزء مشاغلی هستند که باعث درد‌های مزمن می شوند. سندرم تونل کارپال یکی از این درد‌ها است که مچ دست نوازندگان را درگیر می‌کند. در این شرایط لازم است مچ‌ها را در مچ بندهای ویژه‌ای که متخصص ارتوپد تجویز می‌کند، قرار دهند و برای رفع درد و برآمدگی و تورم مچ‌ها، کورتیزون تزریق کنند. بسیاری از نوازندگان مجبورند ساعت‌های طولانی بدون حرکت بنشینند و بنوازند که این کار باعث بروز درد در عضلات کمر، پشت و شانه‌هایشان خواهد شد. ورزش کردن روزانه و گرم کردن عضلات دست پیش از نواختن، به کاهش این دردها کمک می‌کند.

تایپیست‌ها

اگر شما به صورت تفننی مطالبی را تایپ کنید، شاید مشکلی نداشته باشید، ولی اگر مجبور باشید این حرفه را به عنوان شغلی برگزینید که مخارج زندگی خود را از آن تامین کنید، لازم است ساعت‌ها با انگشت های‌تان کار کنید و مچ‌تان را ساعت‌های طولانی در یک موقعیت ثابت نگه دارید. سندرم تونل کارپال در میان تایپیست‏ها نیز شایع است.

دندانپزشکان

شاید شغل دندانپزشکی از نظر کسی که از دور به آن می‌نگرد شغلی راحت و پردرآمد باشد، ولی از دردهای مزمن این حرفه، فقط دندانپزشکان خبر دارند. دندانپزشکان مجبورند ساعت‌های طولانی در یک موقعیت بدنی ثابت روی دندان‌های بیمار‌شان کار کنند. کار کردن در یک فضای کوچک که فاصله‌ها میلی‌متری است، مستلزم دقت و تمرکز زیادی است. به همین دلیل به دندانپزشکان توصیه می‌شود صندلی‌ها و یونیت‌های دندانپزشکی را خریداری کنند که ارگونومیک هستند و از کمر، پشت، پاها و دستان‌شان در هنگام کار حمایت می کنند. در ضمن توجه به اصول صحیح نشستن و نسبت به بیمار در یک موقعیت مناسب قرار گرفتن می‌تواند از بروز این دردها در کوتاه مدت و طولانی مدت پیشگیری کند.

پرستاران

نتایج بررسی‏ها نشان می‌دهد پرستاران بیش از صاحبان مشاغل دیگر، از کار خود به دلیل بیماری و یا آسیب جسمی مرخصی می‌گیرند. اگر شما در بخش توان‌بخشی پرستار باشید، باید با بیمارانی کار کنید که توانایی کنترل بدن خود را ندارند و در حین جابه‌جا کردن آنها یا کمک به توان‌بخشی‌شان، فشار زیادی بر بدن‌تان وارد می‌شود و حتی ممکن است تعادل شما هم به هم بخورد و زمین بخورید و دچار آسیب شوید. بارها خم شدن جلوی بیماران تا کفش‌هایشان را بپوشند، کمک به آنها برای راه رفتن، حمام کردن، مرتب کردن بدن آنها وقتی به تختخواب باز می‌گردند، فشار زیادی بر بدن پرستاران وارد می‌کند. جلوگیری از وارد شدن فشار کاری به بدن و کمک خواستن از متخصصان در هنگام بروز درد، بهترین راه برای رهایی از دردهای مزمن این شغل است.

قطع درخت و هیزم شکنی

شاید خیلی تعجب آور باشد که این کار جزء مشاغل خطرناک به شمار می رود اما همین تعجب است که گاهی کار دست کارگر آن می دهد. فشار این کار به قدری زیاد است که گاهی فشاری که به جسم وارد می شود نادیده گرفته می شود. شخص بی نوایی که به این کار مشغول است معمولا متوجه این فشار نیست. ضربات مدوام با تبر بر سر چوب با اندکی نادیده گرفتن فشار بدنی، ممکن است حادثه ای را برای فرد به دنبال داشته باشد. به زبانی دیگر این کار، کار هر کس نمی باشد که آن را ساده انگاشت.

 

 
چهار شنبه 14 خرداد 1390برچسب:, :: 8:0 :: نويسنده : مریم

۱-اگر محصول یا خدمتی را نمی شناسید تا وقتی به آن شناخت دست نیافته اید آن را نخرید.

۲-اگر تسلطی بر اعمال خود ندارید، ولی بدانید که در نهایت اقدامات شما از آن شماست.

۳-اگر شما حداقل ۱۰ درصد درآمد تان را پس انداز نمی کنید بدانید که صرفه جویی نخواهید کرد.

۴-اگر بیش از حد صحبت کنید،مردم شنیدن حرفهایتان را متوقف خواهند کرد.واگر به اندازه کافی حرف نزنید، مردم هرگز نقطه نظرات شما را نخواهند شنید.

۵-اگر تنبل هستید، هرگز موفق نخواهید بود.تنبلی پتانسیل های واقعی شما را تحت تاثیر قرارخواهد داد.

۶-اگر از شغل خود نفرت دارید، شما بیش از نیمی از وقتی را که در این سیاره زندگی می کنید را متنفر بوده اید.

۷-اگر درصدی از پس انداز خود را در بازار سهام سرمایه گذاری نمی کنید،پس شما میلیون ها تومان در دوره های مختلف زندگیتان از دست داده اید.

۸-اگر آنچه را که آغاز می کنید هرگز به پایان نمی برید، درصد پیشرفت شما همیشه صفر است.

۹-اگر شما به اندازه کافی مایعات نمی نوشید،پس هرگز سلامتی کافی نخواهید داشت.

۱۰-اگر مبلغ بدهکاری های شما بیش از ۴۰% از درآمد ماهیانه شماست،حتما شکست خواهید خورد، بی درنگ عادات خرید و خرج کردنتان را تغییر دهید.

۱۱-اگر از رویارویی با مشکلات خود پرهیز می کنید،بدانید که همین مشکلات هدایت بخشی از دوران زندگی شما را به دست خواهند داشت.

۱۲-اگر چیزی صدای خوبی دارد،آن چیز هم می تواند خودش خوب باشد.

۱۳-اگر شما هر ۳تا ۵ سال درحال خرید یک ماشین معروف هستید، اینکارو متوقف کنید، دارید پولتان را از دست می دهید.

۱۴-اگر به اتفاقات اطراف خود توجهی ندارید، شما را بعنوان یک آدم احمق نگاه خواهند کرد.

۱۵-اگر شما با دنده عقب در یک خروجی شیب دار بزرگراه حرکت کنید شانس شما برای داشتن یک حادثه ۱۰۰۰% خواهد بود.لطفا از اولین خروجی خارج شود و مسیر را دور بزنید.

۱۶-اگر شما هرروز چیز جدیدی یاد نمی گیرید، پس درحال از بین بردن روزهای زندگیتان هستید.

۱۷-اگر امروز شما را تهدید به اخراج شدن کردند و حتی یک پیشنهاد زیرکانه در کنارش بود.بهتر است از همین امروز خود را آماده رفتن از آنجا کنید.

۱۸-اگر به شما یک بیمه با بالاترین خدمات و هزینه ماهیانه بسیار کم پیشنهاد شد، قبول کردن آن مثل شاشیدن در باد است.

۱۹-اگر شما هرگز به دیگری کمک نمی کنید، پس انتظار بازگشت نفعی به خودتان را هم نداشته باشید.

۲۰-اگر شما از اشتباهات خود چیزی یاد نمی گیرید،پس چندان چیز دیگری را هم یاد نخواهید گرفت.

۲۱-اگر شما رویایی ندارید، پس به عنوان یک موجودیتی در رویای کس دیگری خواهید زیست.

۲۲-اگر شما همیشه اشتباه می کنید،پس از سوال کردن نترسید.

۲۳-اگر درحالی که ورزش می کنید موسیقی گوش نمی کنید،بهترین بخش تمرینتان را از دست داده اید.

۲۴-اگر شما راضی و خوشنود نیستید،پس وقت آن رسیده چیزهایی را تغییر دهید.

۲۵-اگر شما به دوردست ها خیره نمی شوید، پس هرگز آنها را بدست نخواهید آورد.

۲۶-اگر هرگز چیزهای جدیدی را تجربه نمی کنید ، زندگی شما خیلی خسته کننده است.

۲۷-اگر در وجود شما عشق وجود ندارد، شما هنوز انسان جا افتاده ایی نیستید.

۲۸-اگر در حال حاضر بیش از حد احساسی هستید، تصمیم گیری را به بعد موکول کنید.

۲۹-اگر کسی از شما درباره نوع بیمه تامین اجتماعی و بیمه های دیگرتان سوال کرد اطلاعاتی به او ندهید.

۳۰-اگر برای خود راه مشخص و خاصی را انتخاب کرده اید، مردم نیز به این راه شما توجه خواهند نمود.

 

 
جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : مریم

گاهی تو زندگی آدم دلش به قدری برای کسی تنگ می شود
که می خواد او نو از رویاهاش بیرون بیاره و آرزوهای خودشو را در آغوش بگیره.

 
جمعه 13 خرداد 1390برچسب:نکته ها,,,, :: 15:46 :: نويسنده : مریم

 – کساني که مي‏گويند “من نبايد اين راز را فاش کنم اما فقط به تو مي‏گويم” دقيقا راز شما را نيز به همين صورت براي ديگران بازگو مي‏نمايند.
 

– گفتن حقيقت مهم است؛ اين مهم نيست که ما راست مي‏گوييم و ديگران اشتباه مي‏کنند.
 

– هيچ هدفي بدون طي کردن مسير و راه آن دست يافتني نيست.
 

– کساني که سر خود را مانند کبک در برف فرو مي‏برند در واقع لگد ديگران را به جان مي‏خرند.
 

– آنچه که در ظاهر هر شخص مي‏بينيم، به ندرت دقيقا همان چيزي است که آن شخص واقعا هست.
 

– جرات و شهامت اين نيست که روبروي شير بايستيم بلکه اين است که بفهميم چطور مي‏توان از شر او جان سالم بدر برد.
 

– ما از همان اول پدر و مادر زاده نشده‏ايم، بلکه بايد بياموزيم که چطور مي‏توان پدر و مادر بود.
 

– کلماتي که بر زبان جاري مي‏گردند، قدرت خود را از ما گرفته‏اند – از خود هيچ قدرتي ندارند.
 

– افراد خردمند در سکوت به سر مي‏برند تا بيش از هر چيز صداي تمناي خود را بشنوند.
 

– فرشته ها به زمين نمي‏آيند تا ببينند ما چه مي‏کنيم بلکه مي‏آيند تا به ما بگويند چه کار بهتر است انجام دهيم.
 

– هيچ چيز مانند ارتباط و وابستگي با ديگران، با تمام وجود، به درد انسان نمي‏خورد.
 

– در واقع ما هيچ چيز را کنترل نمي‏کنيم مگر رفتار و کردار و تصميمات خودمان.
 

– هيچ کس نمي‏تواند ما را شاد کند جز خودمان. (اگر بخواهيم)
 

– اين يک اشتباه بزرگ است اگر از تجربيات خود درس نگيريم.
 

– من هيچ چيز نمي‏دانم، به من بياموزيد؛ من هيچ چيز نمي‏شنوم، به من بگوييد؛ من هيچ چيز نخواهم ديد، به من نشان دهيد – ما با هم پيروزيم.
 

– پشيماني از آن دسته چيزهايي است که ما به اشتباه آن را انتخاب مي‏کنيم.
 

– آنچه در قلب خود مي‏پرورانيم، همان است که در زندگي ان دنيا در دستان خود داريم.
 

– تنها به اين دليل که بذري را که کاشته ايم نمي‏بينيم، نمي توانيم بگوييم چيزي از اينجا بيرون نمي‏آيد.
 

– جنسيت واقعي وجود ندارد. هر کسي قسمتي از روحيات جنس مخالف را در خود دارد.
 

– تجربيات شما، تجربيات شما هستند؛ شخصيت شما نيستند.
 

– فرض کردن‏ها از تنبلي ما در جستجوي حقيقت سرچشمه مي‏گيرند.
 

– هيچ کس به طور کامل بي‏طرف نيست.
 

– خانواد ما تنها جايي نيست که ما در ان متولد شده‏ايم؛ گاهي يک دست باز و رويي گشاده نيز ما را متولد مي‏کند.
 

– شما هميشه راه درست را نمي‏پيماييد.
 

– فروتني و تواضع، در واقع توانايي پذيرفتن خطاست.
 

– توانايي يک مرد آن چيزي نيست که در جيبش دارد، بلکه آن است که بر دوشش دارد.
 

– اگر شما يک قدم مثبت برداريد، کائنات قدم به سمت شما مي‏آيند.
 

– اگر مي‏خواهيد بديها سرتان نيايد، نخواهيد سر ديگران آيد.
 

– اگر مي‏خواهيد با حقيقت سر و کار نداشته باشيد، هميشه در خيالات خود گم هستيد.
 

– فخرفروشي لباسي است که فقط تن احمقان مي‏شود.
 

– کسي که از همه بيشتر مي‏داند، معمولا همان کسي است که کمتر حرف مي‏زند.
 

– هر کسي سزاوار ارزشمند شدن و معشوق ديگران بودن است.
 

– هيچ کس جواب نهايي را به شما نخواهد داد، مگر خودتان.
 

– شما تنها با ابزاري که داريد مي‏توانيد عمل کنيد، پس به دنبال ابزار جديد وقت خود را تلف نکنيد.
 

– اگر خطاهاي خود را خطا در نظر نگيريم، آنگاه با هر خطا راهي اشتباه را کشف کرده‏ايم.
 

– اين انسانها هستند که به زندگي معنا مي‏دهند و نه اشياء.
 

– هميشه سوالاتي هستند که جوابشان ناپيداست و بزودي جوابشان پيدا خواهد شد.
 

– در حال حاضر نه آينده وجود دارد و نه گذشته، زندگي جاريست.
 

– اگر بخواهيد، اسکلت هميشه در کنج کمد منتظر شماست تا شما را بخورد.
 

– وقتي صحبت مي‏کنيم، صداي هيچ کس را نمي‏شنويم.
 

– والدين نبايد کوچکترها را در برابر تصميمات زندگي مسئول بدانند.
 

– اينکه پدران ما چه کاره بوده‏اند مهم نيست، مهم اين است که ما چه خواهيم کرد و چه خواهيم شد.
 

– اگر فکر مي‏کنيد که بايد همين الآن بگوييد، پس بگوييد و اگر مي دانيد که بايد کاري را الآن انجام دهيد، پس انجام دهيد.
 

– هر تغييري نياز به حرکت دارد.
 

– کمک ديگران به معناي انجام تمام و کمال کار ما نيست.
 

– اينطور نيست که هر کسي شما را دوست بدارد ولي شما مي‏توانيد هر کسي را دوست داشته باشيد.
 

– اگر کاري را هميشه براي کسي انجام داديد، او هرگز آن کار را ياد نخواهد گرفت.
 

– هيچ چيز بيشتر از خنده مسري و واگيردار نيست.
 

– بهترين هديه‏اي که مي‏توان به ديگران داد، وقت و صبر خودمان است.
 

- زيبايي محض با چشم قابل مشاهده نيست، بلکه با فکر و دل ديده مي‏شود.
 

– هر کسي بذر کمال را در وجودش دارا مي‏باشد، اما کمتر کسي مي‏تواند آنرا پرورش دهد.
 

– تنها راه پايان دادن به مشاجره‏ها، پيدا کردن يک راه حل است.
 

– هر عملي که انجام مي‏دهيم و هر حرفي که ميگوييم به ما باز مي‏گردد اما نه به گونه‏اي که انتظارش را داشتيم.
 

– اگر يک پله از نردبان شکست، با کمي زحمت پا را بايد بالاتر گذاشت.
 

– هرگز کلمات ناگفته را در اتاق دربسته محبوس نکنيد.
 

– هرکس بيش از آنچه خود را مي‏شناسد است.
 

– از هر چه بترسيم اسيرش مي‏شويم.
 

– نيازمندترين انسانها حريص‏ترين آنهاست.
 

– آنچنان خيال کنيد که گويا تا ابد زنده‏ايد و انچنان عمل کنيد که گويا امروز مي‏ميريد.
 

– بخنديد همچنانکه نفس مي‏کشيد و دوست داشته باشيد همچنانکه زندگي مي‏کنيد.
 

– هيچ کس نمي‏تواند بازگردد و شروعي جديد را رقم بزند اما هر کسي مي‏تواند شروع کند و پاياني خوش را بسازد.
 

– مهمترين چيزها در زندگي چيزي نيستند که قابل لمس باشند.
 

– زيباترين عکسها در اتاقهاي تاريک ظاهر مي‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتي تاريک از زندگي قرار گرفتي بدان که طبيعت مي‏خواهد تصويري زيبا از تو بسازد.
 

– برف سنگيني باريد؛ درختي شکست، درختي زيباتر شد.
 

– زندگي مانند بازي حکم است، مهم نيست که دست خوبي نداشته باشيم، مهم اين است که يار خوبي داشته باشيم.
 

– از کوتهي ماست که ديوار بلند است.
 

– از شيش جلو به زندگي نگاه کنيد نه از آين رو به عقب.
 

– به خاطر ترساندن موش خانه‏ات را آتش نزن.
 

– هنر زندگي کردن، هنر نقاشي کردن بدون پاک کردن است.
 

– بهترين لذت زندگي انجام دادن عملي است که ديگران مي‏گويند نمي‏توانيم.
 

– هر روز از زندگي معجزه است. من روزم را هدر نمي‏دهم. من قدر معجزات را مي‏دانم.
 

– آرام بنشين. تقلا نکن. بهار مي‏آيد و سبزه‏ها رشد مي‏کنند.
 

– اينکه چه مي‏انديشيم، چه مي‏دانيم و به چه اعتقاد داريم مهم نيست. مهم اين است که چه مي‏کنيم.
 

– از زندگي هر انچه لياقتش را داريم به ما مي‏رسد نه آنچه آرزويش را داريم.
 

– از آنجا که زندگي آين وجود ماست، فقط با تغيير ما تغيير مي‏کند.
 

– ساعتي که خراب است، در هر روز دوبار زمان را درست نشان مي‏دهد.
 

– هرگاه در زندگي خانه‏اي از يخ ساختي، بر آب شدنش گريه نکن.
 

– آرزوهايت را يک جا يادداشت کن و يکي يکي از خدا و کائنات بخواه. خدا و کائنات يادشان نمي‏رود اما تو يادت خواهد رفت آنچه را که امروز داري، آرزوي ديروزت بوده است.
 

– برگ در انتهاي زوال مي‏افتد و ميوه در انتهاي کمال. بنگر که چون برگي زردي يا سيبي سرخ؟
 

– اگرنتوانستي کسي را ببخشي از بزرگي گناه او نيست، از کوچکي دل توست.
 

– به کسي که در جستجوي حقيقت است ايمان آور و به کسي که حق را يافته است شک کن.
 

– ما آمده‏ايم تا با زندگي کردن قيمت پيدا کنيم نه به هر قيمتي زندگي کنيم.
 

– هر کس چراي زندگي را يافت با هر چگونه‏اي خواهد ساخت.
 

– سخن نيک را از گويند آن بگيريد هر چند خود بدان عمل نکند.
 

– ناتوانترين مردم کسي است که نتواند دوستي پيدا کند و ناتوانتر از او کسي است که دوستان خود را از دست بدهد.
 

– چون عقل کامل گردد، سخن گفتن کمتر شود.
 

– صبحگاهان به جستجوي روزي درآييد که برکت و موفقيت در صبح زود نهفته است.
 

– به بار نشستن هر کار نيازمند روز صبر است.
 

– راز موفقيت در اين است که با طبيعت و کائنات هماهنگ باشيم و در مسير موجهاي زندگي لذت ببريم.
 

– موفقيت يک مسير است و نه هدف.
 

– موفقيت بيشترين و بهترين استفاده از آن چيزي است که هم اکنون داريم.
 

– شکست موفقيت است، اگر از آن درس بگيريم.
 

– موفقيت اين نيست که هرگز اشتباه نکنيم بلکه اين است که يک اشتباه را دوبار مرتکب نشويم.
 

– موفقيت دستيابي به آن چيزي است که مي‏خواهيم و شادماني خواستن آن چيزي است که بدست مي‏آوريم.
 

– موفقيت توانايي پرش از شکستي بر شکستي ديگر است بدون اينکه خسته شويم.
 

– من مي‏دانم که تمام هستي براي من خلق شده. پس نگران نيستم و تمام هستي را يار و ياور خود مي‏بينم.
 

– بازي زندگي بازي بومرنگهاست. مراقب بومرنگ خود باشيم که به کدام طرف پرتاب مي‏شود.
 

– تفکر مثبت اساس هر موفقيت است.

 

 

 
چهار شنبه 12 خرداد 1390برچسب:افسانه, عشق ,و ,جنون,, :: 7:0 :: نويسنده : مریم

روزی همه فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه.

 

ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛.

مثلا" قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند

 

دیوانگی فورا" فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم.

و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد.

 

دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به  شمردن ....یک...دو...سه...چهار...

 

همه رفتند تا جایی پنهان شوند؛

 

لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد؛

 

خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد؛

 

اصالت در میان ابرها مخفی گشت؛

 

هوس به مرکز زمین رفت؛

 

دروغ گفت زیر سنگی می روم اما به ته دریا رفت؛

 

طمع داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد.

 

و دیوانگی مشغول شمردن بود. هفتاد و نه...هشتاد...هشتاد و یک...

 

همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمیتوانست تصمیم بگیرد. و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.

 

در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید.

نود و ینج ...نود و شش...نود و هفت... هنگامیکه دیوانگی به صد رسید, عشق پرید و در بوته گل رز پنهان شد.

 

دیوانگی فریاد زد دارم میام دارم میام.

 

اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود؛ زیراتنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود.

 

دروغ ته چاه؛ هوس در مرکز زمین؛ یکی یکی همه را پیدا کرد جز عشق.

 

او از یافتن عشق ناامید شده بود.

 

حسادت در گوشهایش زمزمه کرد؛ تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او پشت بوته گل رز است.

 

دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان زیاد ان را در بوته گل رز فرو کرد. و دوباره، تا با صدای ناله ای متوقف شد .

 

عشق از پشت بوته بیرون آمد با دستهایش   صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد.

شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند.

او کور شده بود.

 

دیوانگی گفت « من چه کردم؛ من چه کردم؛ چگونه می تواتم تو را درمان کنم.»

 

عشق یاسخ داد: تو نمی توانی مرا درمان کنی، اما اگر می خواهی کاری بکنی؛ راهنمای من شو.»

 

و اینگونه شد که از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار اوست.

 

 
چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:طنز ,نهفته ,در دل, عکس,, :: 22:8 :: نويسنده : مریم

مفاهیم طنز برای یك عكس



چرا زاغچه سرش را به حالت تعظیم فرو آورده است؟

الف) چون كلا آدم فروتنی است.
ب)چون خیلی سربه زیر و ماخوذ به حیا است و نمی تواند به صورت نامحرم نگاه كند.
ج)چون در حال تمرین یوگا است.
د) چون در حال شمردن اعداد از یك تا ده است تا خشمش فروكش كند و عقاب را لت و پار نكند!

چرا عقاب بر و بر به زاغچه نگاه می كند؟

الف) چون ارث پدرش را می خواهد كه دست زاغچه است
ب) چون حقوقش را می خواهد و زاغچه خود را به آن راه، زده است
ج)چون خلافكار پررویی است كه همانا از رو نمی رود
د)گزینه ب صحیح است

چرا عقاب بالای شاخه نشسته است؟

الف)چون تازه رژیم گرفته و می خواهد سبك وزن بودن خود را ثابت كند
ب) چون مدل عكاسی است و ژست گرفته است
ج)چون قصد شومی دارد كه هنوز آشكار نشده است
د) همه موارد

زاغچه روی تنه درخت دنبال چه می گردد؟

الف) دوربین مخفی
ب)دستگاه شنود
ج)نیم سكه بهار آزادی
د)حقوق عقاب

از این عكس چه نتیجه ای می گیریم؟

الف)به هیكل‌مان ننازیم
ب)هیچ وقت كم نیاوریم

 
دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:, :: 4:3 :: نويسنده : مریم

 

ساقه شکستن کار طوفان است تا میتوانی  نسیم باش و نوازش کن.